قبل از آشنایی با قبولی
من، آقای رضایی، سالهاست که مشغول تدریس هستم. وقتی کارم رو شروع کردم میدیدم که
چطوری شاگردها با شیطنت، نظم کلاس رو بهم میزنن. اوایل فکر میکردم شاید اگه چند سال
بگذره وضع بهتر بشه ولی سالها گذشت و دریغ از یک تغییر کوچیک! چه وقتهایی که به خاطر
ساکت کردن بچه ها در کلاس تلف شد. و چه نکتههایی که به خاطر تموم شدن زمان کلاس ناگفته
موند. از امتحانهای کلاسی هم براتون نگم که چطوری همه غایب میشدن و میپیچوندن!